صفحات

۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

جفایه یار

 سلام ور همهتون کو دردا بلاهمهتو آ پک پوزتون بشم من !!
تِر خدا مِن ببخشین که نبودم ولی نِظراتون رِ سِیل می کِردم اخ جریان بدی افیده بود داداشم پرپر شد من ...
حال بِگذِریم نمی خوام غِم غُصه ای بِلم وَر تِ دِلتون این یه شعر میلو ایجو وَر شُرو مِجَدد و پی ای کاروار ّگیرم:
از جِفایت سـیـسِـلالِنگـی* شِـــدم     ور مـیـونـه دو* الـالـنگــی* شــدم
ساغری از شیشه بـودم دسـت تو     ور زمـین خوردم جلالنگی* شدم

حال دِگه مَعنیش:
-سیسِلالِنگ(siselAleng): نام پرنده ای کوچک و لاغر با پاهای بلند که مجاز از لاغر مردنی استفاده می شود.
-دو(dow): از وازه ی پهلویه داو(dAw) به معنای میدان می اید که با واژه ی داو طلب هم ریشه ایت که حافظ نیز چنین ازین واژه استفاده   می کند: "عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد".
و "میان دو" که در فارسی معیار خارج از میدان به کار می رود در گویش کرمونی "بن دو" جای گذین ان شده است.
-اولالِنگ(olAleng): دگرگون شده ی واژه ی اورنگ به معنای سریر تخت و اسمان و استعارآ اسمان نیز می گویند امروزه در کرمون معنی اویزان که از معنی سریر گرفته شده و عنی حیران که از معنی اسمان (بی هدف بودن) گرفته شده است که در اینجا معنی دوم مد نظر است.
-جِلالِنگ(jelAleng): نام آواو (مانند تیک تاک،چیک چیک) که صدای شکستن شیشه -در فارسی معیار"جیرینگ"- مقصود بوده است.

۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

ایرانمنش


پسین پنشمبه رفتم تو بازار بزرگ میخواستم ببینم راس میگن که کرمونیابیشتراشون ایرانمنشن؟بابو چقه شلوغ بود؛واستادم جلو دکون صصعی رو ورطرف چارسوجیق زدم گفتم ایرانمنش!یهو دیدم یاابولفضل تقریبا150نفرآدم ورگشتن به طرفم فقط3تا توریست و2تا دانشجو و ع...لی زردک خدابیامرز تحویلم نگرفتن!دیدم بابو،3شد گفتم:ببخشن آ ماشالله ایرانمنش!دیدم زنا راه افتادن ولی ازمردا یتو ور دوا کم نشد،پیش خودم گفتم یا قرآن الان یه نافک کتکی میخورم.یه یارویی گفت:خود کدو آ ماشالله کار داری دایی؟
گفتم:آ 
ماشالله پسر رمضون
گفت:کدو رمضون دایی؟
گفتم:خب رمضون ايرانمنش دگه!
گفت:نه نشد دايي،تو كرمون تااوجويي كه م مشناسم،12تو رمضون ايرانمنش داريم كه اسم پسراشون 
ماشالله.الان او يارو قلاچ ميبيني كنار مسگري ايرانمنش واستاده؟او پسر رمضون شالبافه!
گفتم:كدو رمضون شالباف؟
گفت:اي بابو!رمضون برادر رضا گيرمال،شوورسكينه فرفرو تراش،عمو مجيد رشقال. هموني كه تاپارسال بالا خونه ممد زاغ زندگي ميكرد.
گفتم:ها تازه اشناختمش،فداي دستت!


منبع وبلاگ کرمونیا
فرستنده:خانم شهره حسینی

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

گله شکایتا

سلام خدمت همه دوستا عزیزم!
اخ هرچه که صب کِردم دس رو دلم گذوشتم سیل کِردم دیدم نه که نه....
بز ازو اول بگم که م وختی امار ای وبلاگوم دیدم هی شیپتکوم پتکید هی گفتم دم همتون گرم ولی چرا نظر نمی دیم خو اگه عیبی چیزی داره ور مَ بگین گله کنین هشتونی ها ولا هشتونی...
هی مِ کور بشم اگ بدم بیایه و خشالم می شم افتنگم می شم 
دِگه حرف ندارم 
ها ها راستی دارم اگه یه شر وری داستان ماستانی خاطره ماطره ای دارین خو ور م تعریف کنن منم به اسم خودم ملمش ور ایجو...

۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

کوچه بازار

سِلم بچه ها امرو گفتم دِگه بِس داستان تاریخی حال بل ازی شعرا که پیرمردوا قدیمی ور خودشون می خونن بلیم اُ افتیدیم ور تو کوچوا ور خواطر شما البته با سپاس بی کران از اقای محسن ابراهیمی.
 اینار اَ تو شون گل چین کردم:


الا دختر که چشمون تو میشی است
مرا با تو هوای قوم و خویشی است
کدوم نامرد راپُرت داده که پیرم؟
سجلتم را ببین: پنجاه و شیشی است!
..
الا دختر که شاخی می‌پُلوشی
به بازار می‌روی، مانتو کلوشی
ازین کرمونی بازی دست ور دار
زبونم لال، مردم میگن خُلوشی!
..
الا دختر بذا سیلت کنم من
ترازو خریده‌م کیلت کنم من
زدی دندونمو با سنگ شکسّی
اگر ماچی بدی، بیلت کنم من.
..
الا دختر سه روزه ما رو کُشتی
با اون عینک یه حال دیگه دُشتی
چشات از پشت عینک دیدنی بود
چه کاری بود که رفتی لنز گذُشتی؟
..
الا دختر که جورابات دو رنگه
خداییش لاک ناخونات قشنگه
برات سرپایی از بندر خریده‌م
ببخشن. دست‌مون ای بُرجی تنگه.
..
الا دختر که میگی: را نداره
بذا ماچت کنم، دعوا نداره
ورش می‌گردونم هر وخ که خواسّی
برا یه ماچ که ای حرفا نداره!

دِگه شما ببخشین دِگه!!!!

۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

بابلو

سلام چی طورین خوبین سر چنگین متنگین؟؟؟؟؟
امرو دواسَر می خوایَم یکی از شعرا مهران راد وشتون بلم تاز اَ خودشمنو اجازه گرفتم ایشون هم اَ وبلوگم خشش اومد ها !
ایشرو من یاد بچگیام اندوخت . درسته که مَ پسرم ولی دل ندارم؟؟؟؟؟والا!!

دخـتِــرم یـادت مـیـاد  بــودی  لِـلـو                       خَنده می کِردی تـو وَر دَکی کُـتـو*
دل چـو باغـو تو چِـراغِ کـنـجِ بـاغ                       مادرت ور دور تو چون شب پِرو*
پورپورو*گُکو* نمـودی رو اطـاق                       ذوق می کـردی چـقَ ور گِلـگِـلــو*  
گــاه مــی خـوانـدم تــو را من بِلبـلو                      گـاه مـی خـوانـدی مـرا تـو بـابـلـو
خود چِغَل*می دادی اندر چنگ من                      تـا بـخـنـدانـم تـو را از پِــخ پِــخـو*
مـی نـهـادی نـاگـهـان پـا ور گـریـز                     مـی جِـکیدی*  می دویدی چو گُتو*
بـار دیـگـر حـمـله می کردی به من                     می کشیدی موی و می کردی پـتـو*
مــی کــشــانــدی مـــرا تـــو اطــاق                     تـا کـه بــلــم  اســم روی لــوپِــتـو*
بــا قــرو  و  مِــمــلـــو  و فـاطــلــو *                  نِـیـبـتـو و شُــمــپــتــو و فِــتــفِــتــو*

خوب حال دِگه معنیش:
* دکی کِتو(dakikotou): از بازی های کودکانه که بزرگتر ها با بچه ها انجام می دادند.
*شب پرو(parparou): شب پره مجازآ پروانه _ور دور تو چون شب پرو:پروانه به دور شمع_.
*پورپورو(purpru):کم کم ذره ذره.
*گکو('owkou):چهار دست و پا راه رفتن نوزادان.
*چغل دادن(cheghel dAdan): قل دادن قلاندن چیزیرا پرتاب کردن.
*پخپخو(pexpexu): واج اوا(مانند چیک چیک) قلقلک دادان.
*جکیدن(jekidan):چست زدن، گام بلند برداشتن.
*گتو(gotu):نوعی عنکبوت با سرعت بابا و دارای پاهای کوتاه مجازآ عنکبوت.
*پتو(petu):غیر قابل شانه کردن به هم ریخته.
*لوپتو(lopetu):لعبتو لعبت عروسک
*اسامی عروسک ها:
-باقلو:باقر 
-ململو: محمد علی
-فاطلو:فاطمه
-نیبتو:زشت
-شُمپتو:پرمو ژولیده
-فِتفتو:پرحرف